عشقولانه با دوستان شنبه 90 آذر 19 :: 8:0 صبح :: نویسنده : نیتلا
بابا خیلی با حالید ! اول صبح بسم الله ؛ خروس خوان مشغول کار شده بودند ما هم که بیکار الدوله و باید حتما اول طلوع نان تازه ی سنگک تو سفره مان باشد . این بود که زده بودیم بیرون ؛ و این شد که رسیدیم به کارگران زحمتکش شهرداری جاتون خالی !!!!! چنان به سرعت مشغول کار بودند که نگو !!!! کمتر گروهی را در این دوره می توانی ببینی که به این سرعت بتوانند کار را پیش ببرند دهانم از تعجب باز مانده بود میدونی چرا ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!! آخه چند ماه بیشتر نبود که این محوطه ی بازی را برای بچه های محل ساخته بودند جریانشم این بود که زمین بازی پسرهای محل راخراب کردند و فضای سبز زدند تا به حفظ محیط زیست کمک کنند!!!! و برای اینکه جوانهای محل که بی زمین مانده بودند خدای نکرده به بزهکاری کشیده تشوتد! به سرعت باد یک زمین بازی تازه با امکانات خوب شامل میز پینگ پنگ ؛ زمین والیبال و یسکتبال برای آنها زدند . بچه ها و ملت هم چی می خواستنداز این بهتر ؟ کلی هم هزینه شد و فیلم و عکس و خبر و ..... که چه کردیم و چه بودو چه شد . اما امروز! وقتی همه ی اون جوونها تو حواب ناز بودند چند تا بردزیل و تراکتور و ماشین برش آورده بودند و تا خورشید کاملا بالا نیامده بود همه را بریدند و بار کامیونها کردند و بردند و تا من نان سنگک گرفتم و برگشتم زمین تازه آسفالت شده را هم از ته آسفالتش را هم کندند و گویا دارند شخم می زنندچون: الله اکبر از این سرعت عمل !!!!!!!!!!!! اما من موندم انگشت به دهان که : این بودجه چرا حیف و میل شد ؟ موضوع مطلب : درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||||